معنی جیک نزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
جیک نزوئن
دم بر نیاوردن، ساکت بودن
ادامه...
دم بر نیاوردن، ساکت بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جریک بزوئن
فوران کردن، بالا رفتن جرقه های آتش
ادامه...
فوران کردن، بالا رفتن جرقه های آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
جوک بزوئن
ایستاده در یک جاماندن، توقف پرنده در جایی، جوانه زدن
ادامه...
ایستاده در یک جاماندن، توقف پرنده در جایی، جوانه زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مجیک بزوئن
پلک زدن، زمانی به اندازه ی یک چشم به هم زدن
ادامه...
پلک زدن، زمانی به اندازه ی یک چشم به هم زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
میک بزوئن
مکیدن
ادامه...
مکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جیک بزئن
دم زدن، حرف زدن، صدای جیک جیک جوجه از درون تخم در یکی دو
ادامه...
دم زدن، حرف زدن، صدای جیک جیک جوجه از درون تخم در یکی دو
فرهنگ گویش مازندرانی